به گزارش نبض بورس، به مناسبت روز خبرنگار امروز ۲۳ مرداد ۱۴۰۱ نشست خبری با حضور سعید اسلامی بیدگلی دبیر کل کانون نهادهای سرمایه گذاری و محمدرضا دهقانی احمدآباد دبیر کل کانون کارگزاران بورس و اوراق بهادار برگزار شد.
در این نشست که ساعت ۱۱ و ۳۰ دقیقه در هتل استقلال آغاز شد، اسلامی بیدگلی و دهقانی احمدآباد به پرسش های خبرنگاران پاسخ دادند.
خبرنگار نبض بورس در ابتدا این پرسش را از محمدرضا دهقانی احمدآباد دبیر کل کانون کارگزاران بورس و اوراق بهادار پرسید که در موضوع شرایط سرمایه گذار حرفه ای، دغدغه های کارگزاران چیست و چگونه می شود این دغدغه ها را رفع کرد؟
دهقانی احمدآباد در پاسخ به این پرسش خبرنگار نبض بورس گفت: در یک دهه گذشته متاسفانه با توجه به قوانین و مقرراتی که تصویب شد، صنعت کارگزاری به یک صنعت تک محصولی تبدیل شد. یعنی همه درآمدی که این صنعت دارد ماحصل کارمزد معاملات است.
قاعدتا از یک اقتصاد تک محصولی چه انتظاری داریم؟ با تلاطم حجم معاملات درآمد این صنعت هم جابجا می شود. شاید برای اهالی بازار سرمایه درآمد و سودآوری شرکت های کارگزار خیلی اهمیتی نداشته باشد ولی برای کانون کارگزاران این مسئله بسیار حائز اهمیت است. از آن جهت که رشد زیرساخت های بازار وابسته به جریان نقدینگی این صنعت است.
توسعه بازار سرمایه یک بخش زیادی از سمت کارگزار اتفاق می افتد؛ نهاد مالی که ارتباط کاملا مستقیمی با عموم سرمایه گذاران دارد. اگر زیرساخت فنی، منابع انسانی، فضای فیزیکی نداشته باشد عملا سرویس دهی به مشتریان مختل می شود. کما اینکه اتفاقات سال ۹۸ و ۹۹ مثال خیلی بارز این مسئله بود. سرمایه گذاری به اندازه کافی انجام نشده بود و نتوانستیم پاسخگوی حجم تقاضا باشیم.
با این شرایطی که الان حادث شده است و حاکم بر بازار است و جریان نقدی شرکت های کارگزاری را به شدت متاثر کرده است خیلی دور از انتظار نیست که اگر در سنوات آینده با یک موج جدیدی از ورود سرمایه گذاران به بازار مواجه شویم باز هم نتوانیم پاسخگوی نیازهای آن ها باشیم. چرا؟ چون جریان نقدینگی برای سرمایه گذاری در زیرساخت ها وجود ندارد. یک مشکل ریشه ای وجود دارد آن هم تک محصولی بودن آن است. ما یک مطالعه تطبیقی هم از ۵ کارگزار برتر دنیا در آمریکا انجام دادیم که آن ها چگونه درآمد کسب می کنند؟ چگونه است که آن ها می توانند کارمزد صفر پیشنهاد بدهند؟ چرا اصلا این موضوع در ایران امکان پذیر نیست؟
ریشه اصلی این است که درآمد آن ها وابسته به کارمزد معاملات نیست. n درآمد دیگری تعریف کردند که لزوما وابسته به کارمزد معاملات نیست و می تواند برای کارگزاری درآمد ایجاد کند، توسعه بدهد و به مشتریان سرویس بدهد. مثلا کارگزاری رابین هود که بسیار معروف است در سال ۲۰۲۱ حدود ۱۱ هزار میلیارد دلار افزایش سرمایه داده است. زیان ۳.۵ میلیارد دلاری داشته است. اینها را از کجا می آورد؟ برای چی دارد این کارها را انجام می دهد؟ چون می داند که اگر بازار را بگیرد می تواند بر روی آن یک بیزنسی تعریف کند که بدون کارمزد این هزینه ها و حجم سرمایه گذاری ها را پوشش دهد. ما کل مسیرها را برای کارگزاران بستیم و آن ها را به حجم معاملات وابسته کرده ایم. قاعدتا حجم کم شد، درآمد کم می شود، سرمایه گذاری کم می شود و در موج بعدی با مشکل مواجه خواهیم شد.
دو راهکار وجود دارد یکی اینکه توسعه درآمد داشته باشیم و درآمد متنوع شود. دهقانی احمدآباد در پاسخ به این پرسش نبض بورس ادامه داد: البته نه از آن جنس که من بگویم خب کارگزار سبدگردان باشد، کارگزار تامین سرمایه انجام دهد و ... نه، مقصود آن درآمدهای استانداردی است که در دنیا برای کارگزاران عرف است در ایران نیز برای کارگزاران عرف شود. بالغ بر ۷۰ درصد از درآمدی که ما درباره آن داریم صحبت میکنیم در ایران اصلا وجود ندارد. راهکار دوم هم این است که یک بخشی از درآمدهای شرکتهای کارگزاری را از مرداد ماه سال ۹۹ مصادره کردند و به صندوق توسعه واریز کردند. الان در درآمدها و سود خالص می آید اما جریان نقدی اتفاق نیفتاده است و یک مورد حسابداری است که فقط باید مالیات آن را بدهند و نمی توانند از آن محل جریان نقدی تامین کنند. این موضوع هم یک مقدار بسیار زیادی به مشکلات کارگزاری ها دامن زده است.
و سازمان بورس یک مساعدتی کرد و اجازه ابطال ۲۵ درصد را به کارگزارن داد و یک مقداری نیز درصد را کم کرد، ولی به نظرم با شرایط فعلی بازار کافی نیست.
دهقانی احمدآباد گفت: در خصوص سرمایه گذاری حرفه ای هم که فرمودید کانون کارگزاران نظر خود را به صورت رسمی هم اعلام کرد ما با این موضوع موافقیم اما با روشی که قرار است انجام شود موافق نیستیم.
اینکه من یک مجموعه ای ابزارها یا به صورت خیلی کلی تر یک بازاری را مختص سرمایه گذار حرفه ای بدانم؛ بازاری که قرار است ابزارهای پرریسکی در آن عرضه شود مثلا سهام شرکت های استارت آپ که سابقه فعالیت زیادی ندارند، با نوسان به شدت بالایی مواجه هستند و ممکن است که دو سال دیگر اصلا ماهیت آن ها وجود نداشته باشد و تکنولوژی تغییر کند و آن استارت آپ وجود نداشته باشد. کاملا موافقیم که این گونه موارد به سرمایه گذار حرفه ای برسد. سرمایه گذار حرفه ای هم یک تعریفی دارد.
سرمایه گذار حرفه ای وقتی تعریف می شود یعنی چتر نظارتی سازمان بورس کمتر می شود. چرا؟ چون یک سرمایه گذار حرفه ای است و خودش به اندازه خودش توان تحلیل دارد و نیازی به نظارت سازمان ندارد و جدا از عموم سرمایه گذاران هست و به آن ها این اجازه را می دهند که با آزادی عمل بیشتری این معامله را انجام بدهند.
ولی مدلی که در ایران دیده شده است و ما خیلی به آن انتقاد داریم، بیشتر یک امتیاز است و شبیه این نیست که من چتر نظارتی ام را کمتر می کنم که شما آزادی عملی بیشتری داشته باشید. من همان چتر نظارتی را با همان شرایط دارم و فقط یک بخش یا ابزاری را به یک سرمایه گذاران خاص اختصاص می دهم که آن ریسک را پوشش دهند.
این میتواند در کلیت بازار یک حس تبعیض آمیزی داشته باشد. مثلا یک نماد تپسی در بازار دوم فرابورس در کنار سایر نمادها داشته باشم. همه نمادها را باقی سهامداران میتوانند بخرند الی تپسی. کافی است که بازار منفی شود و تپسی صف خرید باشد. این حس تبعیض برای عموم ایجاد میشود که چرا این را به من ندادند و حالا که مثبت است چرا من نمیتوانم آن را بخرم؟ یک دیدگاه منفی ایجاد میشود.
دومین نکته آن بحث احراز هویت سرمایه گذاری حرفهای است. هیات مدیره فرابورس حدود ده الی ۱۵ مورد فاکتور آورده است که هر کسی یک مورد را داشته باشد حرفهای شناخته میشود. همه اینها احراز است و برعهده کارگزار میباشد. احراز هم حالت قضاوتی نباید داشته باشد و بر اساس اطلاعات باید باشد. منی که حجم پرتفویم مثلا n مقدار است، گردش معاملاتم a درصد بوده است، دارای مدارک فلان بوده ام، سابقه فعالیت در هیات مدیره نهادهای مالی را داشتم، اینها مواردی نیست که من بخواهم آنها را برآورد کنم. باید دسترسی به اطلاعات برای کارگزاران فراهم شود که بتواند سرمایه گذار حرفهای را احراز کند در غیر این صورت یک صف عظیمی از همه سرمایه گذارانی که ادعای حرفهای بودن دارند تشکیل میشود که کارگزار نه میتواند رد کند و نه میتواند تایید کند. یک موج اعتراضی ایجاد میشود. قاعدتا باید دسترسی به دیتا بیس برای کارگزارن فراهم شود که این مهم اتفاق بیفتد. در صورتی که این دو فاکتوری که عرض کردم محقق نشود احتمال اینکه این پروژه خوب با شکست مواجه شود زیاد است.
سعید اسلامی بیدگلی نیز با اشاره به طرح این موضوع خوب گفت: این دقیقا نکته ای است که کانون کارگزاران می توانست درباره آن نظر دهد اما ما نمی توانستیم درباره آن نظر دهیم.
این سرمایه گذاران حرفه ای در دنیا اساسا باید کمک کنند به توسعه بازار. به این معنا که نهادهای ناظر یکی از دغدغه هاشون این است که نکند یک سهمی به مردم داده شود و آن ها به دلیل ناآگاهی دچار زیان و خسران شوند.
وقتی بازارهای جداگانه ای ایجاد می شود که سرمایه گذاران حرفه ای در آن حضور دارند، آن وقت می گویم اگر شما در بازار اصلی نیاز است که ضامن نقدشوندگی بیاورید اینجا نیازی نیست که دیگر ضامن نقدشوندگی بیاورید. یعنی سازمان یا یک نهاد ناظر می گوید که من چون فکر می کنم این بازار متعلق به حرفه ای ها است دغدغه ای که کلاه سر آن ها برود برای من کمتر است و بنابراین اجازه می دهم که شرکت های بیشتری به آن وارد شوند و اجازه می دهم که اوراق بیشتری در آن با محدودیت کم منتشر شود که نهایتا منجر شود به بزرگتر شدن بازار و شرکت های دیگر هم بتوانند اوراق خود را منتشر کنند. ولی عملا اینجا این اتفاق رخ نمی دهد. یعنی همان سختگیری ها قرار است وجود داشته باشد و تنها مثلا اختصاص بدهیم به یک تعداد خاصی از سرمایه گذاران. اگر آن هدف رخ ندهد عملا کمکی به مجموعه بازار نخواهد کرد.